2 ماهگی حسین و ختنه
2ماهگی: از دوماهگی به بعد در طول شیر خوردن چشمایت رو به چشمان من میدوختی. گویا منتظر بودی تا باهات حرف بزنم. راستش رو بگم بعد از مهسا هر مادر و فرزندی رو در این حالت میدیدم دلم خیلی برای این حالت تنگ میشد. حسین جون زمانی که بغلت میکنم و شیرمیدم و شما هم با نگاههای معصومانه و براقت منو نگاه میکنی و تا باهات حرف میزنم ول میکنی و میخندی..... یعنی مثل اینه که تمام دنیا رو بهم دادن.تمام خستگیهام از تنم بیرون میره. خیلی دوست داری کسی باهات حرف بزنه و تو هم با صداهای قا قا آآ گاهی م م خیلی خوب جواب میدی عزیز دلم. گاهی برای ادای یک حرف کلی دست و پا میزنی و مثلا یه اَ طولانی میکشی و بعد یه نفس راحتی هم به دنبالش وای که چقدر شیرینی ...